صامتانه

28. وقتی میگیم انعطاف پذیری دقیقا داریم از چی حرف میزنیم؟

یاحق

 

اینکه میگویی من آدم انعطاف پذیری هستم و این سکوتم در برابر دیگران هم جزئی از همین انعطافم است، به این معنا نیست که واقعا آدم انعطاف پذیری هستی و بقیه هم پذیرفته اند که سکوتت در برابر دیگران به معنای بزرگواریت است!

 

وقتی میگوییم من انسان انعطاف پذیری هستم، دقیقا بعدش میگوییم نسبت به...

همین "نسبت به..." مشخص میکند من کلا و دربرابر هر موضوعی و تا به آخرین درجه از خود انعطاف به خرج نمیدهم و عقب نشینی نمیکنم!

چرا؟ چون من اصولی دارم که برایشان ارزش قائلم و خط قرمزهایی دارم که از آنها عبور نخواهم کرد و اعتقاداتی دارم که برایم مقدس اند.

اصلا همین داشتن اصول و عقاید و خط قرمزهاست که شخصیت ما را میسازد و شان و منزلتمان را تعیین میکند!

 

در غیر این صورت اگر میبینیم کلا در هر زمینه ای میتوانیم با همه موافق و همراه باشیم و در برابر هر شرایطی سکوت کنیم و هم در ظاهر و هم در باطن خم به ابروی مبارک نیاوریم، اینجا کار از انعطاف گذشته و تنها عبارت "تزلزل شخصیت" میتواند توصیف گر احوالاتمان باشد!

 

و برای اینکه از این شرایط خارج شویم عمیقا نیاز داریم تا مطالعه و تحقیق و مشورت کنیم و مواضع خود را آگاهانه انتخاب کرده تا اعتماد به نفس و عزت نفس از دست رفته خود را بازیابیم.

 

پی نوشتانه:

باری به هر جهت بودن مساوی نیست با انعطاف پذیری!

 

سنجاق شود به: تفاوت و تعادل

27. دین برای ما یا ما برای دین؟

یاحق

 

میروم به روزهای دانشجویی و میرسم به این سوال استاد:

دین برای ما یا ما برای دین؟

و جواب های گوناگون:

 

_ دین آمده برا ما تا زندگی بهتری داشته باشیم.

 

_ ما باید تلاش کنیم برای دین و اگر لازم شد جان و مال و آبرویمان را هم فدایش کنیم. سعادت ما در همین فدا شدن برای دین است. چون به منزله فدا شدن برای خداست.

 

_ دین یعنی راه و روش انسان زیستن. پس دین برای ماست تا با آن و انجام کار درست به آرامش و کمال خود برسیم.

 

_ همین ها دلیل محکمیست تا ما زندگیمان را فدای دین کنیم. چون حس بشر دوستی و مسئولیت اجتماعی ایجاب میکند اگر این دین ناشناخته است یا بد شناسانده شده، بر خود لازم بدانیم که از هیچ تلاشی برای رساندن صدای حق به گوش دیگران دریغ نکنیم و اگر لازم بود زندگیمان را هم فدایش کنیم تا دیگران هم بتوانند از راهبردهای آن آگاه شده برای انسان زیستن از آنها استفاده کنند. در اصل ما زندگیمان را فدای انسانیت میکنیم.

 

_ دین برای ماست و هرکجا که لازم شد ما هم برای دین هستیم.

 

_ هرکجا که لازم شد با تمام زندگی ام را برایش  میگذارم متفاوت است. ما هرچه بیشتر برای دین خدا و حق و انسانیت وقت بگذاریم، سود بیشتری از این دنیا برده ایم. یا شاید بتوان گفت آنجا که سرگرم غیر از دین خدا شده ایم دچار خسران شده ایم.

و آمده ایم تا از سرمایه هایی که به امانت به ما سپرده شده اند در راه همین خدا استفاده کنیم.

یا با جانمان، یا مال، یا آبرو و اعتبار، یا استعدادها و هر سرمایه دیگری...

 

_ هرطور که حساب کنی برای اینکه بتوانی خود را فدای این راه کنی، ناچار باید از همین دین استفاده کنی و به راهبردهایش عمل کنی.

و ارتباطاتت با خود، خدا، طبیعت و دیگر انسانها را بر اساس آن بچینی

اولویت هایت را بر اساس آن بشناسی

برنامه ات را بوسیله آن تنظیم کنی

و بتوانی با دستورالعمل هایش خودی را بسازی که به درد بخورد.

به درد خودت، دیگر انسان ها، طبیعت اطرافت و دین خدای خودت.

 

با حرف زدن و شعار دادن و نرفتن و نشناختن و عمل نکردن و تلاش نکردن به درد هیچکس، حتی خودت نمیخوری:)

چه رسد به خدا و راهش و فرستاده اش ...

 

پس این دین آمده برای ما و ما هم میرویم برای این دین، با استفاده از همین دین.

 

پی نوشتانه:

یک سوال واقعی با پاسخ های ساخته ذهن.

26.ما همه خودخواهیم؛ بکوش در دسته دوم باشی.

یاحق


گاهی در خلوت خود فکر میکنی به خودخواهی آدم ها!

و با خود می گویی براستی همه آدم ها خودخواه اند . . . 

اما خودخواه ها به دو دسته تقسیم میشوند:

دسته اول کسانی هستند که خودخواهی شان برمیگردد به خود مطلق شان!

و دسته دوم همان هایی اند که خودخواهی شان عین خداخواهی است . . .

همان هایی که با خدا یکی شدند . . .

همان هایی که می توانند بگویند اناالحق . . .


۱۳۹۴/۰۲/۳۰
 ۱۱:۴۶

25. علامت سوال

یاحق

 

کلاس شخصیتیت کجاست؟

گمشده ات چیه؟

با چی آروم میشی؟

الگوت توی زندگی چه ویژگی هایی داره؟

تو جایگاه های مختلف چه رفتاری باید داشته باشی؟

با آینده ات میخوای چیکار کنی؟

 

سول هایی که باید بهشون فکر کنم و به نتیجه برسم

سوال هایی که باید با جزئیات بیشتری بهشون جواب بدم

سوال هایی که جهت زندگی رو تغییر میدن

 

24. ما مدافعانِ معترض

یاحق


نجفی و کشتن همسرش

داماد شریعتمداری و بالا کشیدن کلی پول

ریخته گران و محاکمه نشدنش بعد از این همه مدت

تحریم اسنپ با دو ماجرای نزدیک به هم و درگیری راننده و مسافر بر سر حجاب و قانون

برخورد تند پلیس با دختران شل حجاب و توهین های دو طرف

و

و

و


هرکس چیزی میگوید و تیتری میزند.

عده ای اعتراض میکنند و برخی دفاع.

در میان مخالفان و مدافعان، از هر طیفی دیده میشود.

با ادبیات مختلف و رویکردهای متفاوت.


یکی میگوید اعتراضتان پایه های نظام را شل میکند

و دیگری میپرسد نظام با اعتراض به اینان به خطر می افتد یا با چسباندن اینان به نظام؟


با موجی که به راه افتاده به همان اندازه که نگرانم، امیدوارم

نگران از جوگیری عده ای با آینده ای نامعلوم

و امیدوار به آینده ای که در آن جوانان خوش فکر و متعهد زمام امور را به دست گرفته اند...


پی نوشت:

یک جانبه گویی مشکلی است که گریبان گیر گفتمان ها شده است...

و فکر میکنیم هرقدر تندتر نقد کنیم و بیشتر طرف مقابل را بکوبیم و صدایمان را بالاتر ببریم، حرفمان حق تر است!


پی نوشت2:

در این باره مطالب دیگری خواهم نگاشت ...

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ . . . ۶ ۷ ۸
Designed By Erfan Powered by Bayan