صامتانه

29. شرایط نابرابر و انتظار یکسان؟

یاحق

 

فکر میکنم

تعالی روح؟

تکامل؟

ما تا به چه اندازه امکان رشد داریم و تا چه اندازه ای شرایط یکسانی داریم برای رشد؟

 

مقایسه میکنم

یک عده در جنگ

یک عده در خرافه

یک عده درگیر بیماری

عده ای هم ناتوان ذهنی

یا درگیر اعتیاد

 

شرایط یکسان است؟

 

یکی میشود علامه و آیت الله و مرجع تقلید که برای جمعی حکم میکند و میشود جزو خواص حقیقی

یکی دیگر اما توان حل معادلات ساده زندگی اش هم ندارد و با سادگی اش دائما فریب بی خدایان را میخورد و میشود جزو عوامی که دنباله رو جریان ها و مکاتب ناحق میشوند.

 

 

در بهترین حالت مسلمان میمانم و میگویم مکتب که نه؛ دین اسلام را با اطلاعات کنونی ام راهی یافته ام که توانایی حل مشکلات زندگی بشر و پیشبرد او به سمت تعالی را دارد.

چه در بعد فردی چه اجتماعی.

 

و به خدا هم میگویم قبولت دارم اما نمیفهممت.

میدانم عادلی اما نمیدانم چگونه!

 

با بدترین حالتش هم کاری ندارم.

 

اما براستی چرا و چگونه؟

مگر نه آنکه هدف رشد ماست؟

پس چرا همه شرایط یکسانی برای نیل به این هدف نداریم؟

و در انتها اعمال و خوب و بد و ضعف و قدرت ما چگونه سنجیده میشود و چگونه قرار است جبران شود کمبود ها و نابرابری ها؟

قطعا انتظار یکسان نیست
ترازوی خدا با ترازوهای ما فرق داره
+چطوری کار میکنه؟

+ما داریم از ظرفیت و درک روح صحبت میکنیم.
از سلامت نفس.

+پاداش و عذاب الهی برای چی نازل میشه بر ما؟
هدف چیه؟

میدونی؟ یکم درکش سخته:)
سلام علیکم

دو نکته:
یکی این که نباید این عالم را شروع ماجرا دانست... اگر ظرفیت و امکانات و... در این جا یکسان نیست، شاید ریشه شان در عالمهایی قبل از این عالم باشد...
دومی هم همان که بزرگواری بالا نوشته اند: محاسبات خدا با ما فرق دارد...
می گفت یک تابلو نقاشی نشان یک نفر دادند که بسیار عادی بود و بیننده هیچ زیبایی خاصی در آن ندید. به او گفتند نقاش این تابلو، دست ندارد و قلم مو را با دهان گرفته... نقاشی در نظرش خیلی زیباتر شد. ادامه دادند که نقاش، نابینا هم هست... تابلو تبدیل شد به یک شاهکار... خدا می داند که ما چه داشتیم و این شدیم و احتمالا این هم در قضاوتش بی تأثیر نیست.

نکته ی آخر هم این که آدم ها سلوک یکسان ندارند. به قول بزرگی، باید از همان جایی که هستید راه تان را بیابید و تکلیف "خودتان" را انجام دهید که حتی شاید با تکلیف برادر و خواهر و دوستتان هم متفاوت باشد... این هم به نظرم بی ربطبه دغدغه ی شما نیست.
سلام

درباره عالم های قبل:
به مسیحی ها میگن باید ایمان بیاری تا بفهمی.
ما تکذیبشون میکنیم و حرف از عقل میزنیم.

حقیقتش عالم های قبل برای بنده گنگ و نامفهوم هست.
توی عالمی که خودم یادم نمیاد سرنوشت الانم که دارم زندگی میکنم رو انتخاب کردم. 
...

مورد دو هم در جوابشون نوشتم.
رشد و تکامل چطور توی این شرایط انجام میشه؟

ظرفیت و معرفت و درک حقایق چطور؟

گاهی هیچ تضمینی نیست جایی که من الان هستم و کاری که الان دارم انجام میدم، تکلیف خودم هست یا خیر؟

مارو با شرایط خودمون میسنجن نه با اعمال بقیه
سنجش یه بحثه
رشد من یه بحث دیگه


وقتی شرایط متفاوته، رشد ها هم متفاوته.
ظرفیت ها هم متفاوته.
معرفت و درک حقایق هم متفاوته.
و تکامل به طور مساوی اتفاق نمیفته.

همه دنبال تکاملیم. درصورتیکه شرایط ناخواسته ما نابرابره.
شنبه ۲۲ تیر ۹۸ , ۱۰:۳۵ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ
البته جواب من فقط برای سنجش بود، درک و رشد چیز دیگه ایه که من خودمم توش موندم
 یه فردی توی یه جریان نسبتا مشابه بهم گفتن: ایشالا وقتی قسمتتون شد دار وادی رو وداع گفتید و فهمیدید، به ما هم بگیدد.😑

نگم که اون شخص استادمون بودن😎
+عوارض زیاد  سوال پرسیدنه:))
يكشنبه ۲۳ تیر ۹۸ , ۰۱:۲۱ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ
بالاخره قسمت میشه، دیگه ان شاالله نمیخاد :)
خواستن با طنز بیان کنن؛ در جوابشون گفتم: ان شاالله استاد:)

اون جریان برای بلاغت بود.
 تشبیهی که توی آیه به کار برده شده بود. دلیل تشبیه رو پرسیدم و درواقع باید وجه شبه توضیح داده میشد.یکم بحث شد آخرشم این جمله نصیبم شد:))
پنجشنبه ۷ شهریور ۹۸ , ۰۰:۲۸ ... به دنبال حقیقت ...

سلام و احترام

 

ممنون بابت این پست خوب.

 

راستش دو تا نکته به ذهنم می رسه...اول این که نگاه ما به میزان تاثیرگذاری اعمال مون یه نگاه کاملا محدوده... ینی حتی به ذهنمون هم خطور نمی کنهکه دروغی که امروز می گیم در زندگی نوه ی ما تاثیر داره. 

و قطعا اینکه امروز کسی درگیر اعتیاد است و دیگری درگیر جنگ و دیگری و دیگری...بخشیش حاصل اعمال گذشته گان ماست...پدر من، پدر شما...یه تصمیم اشتباه باعث این مسائل در آینده میشه.

 

نکته ی دوم این که شما باید هر کسی و رشد هر کسی رو نسبت به خودش و داشته هاش بسنجید نه دیگران. 

این که نماز شب بر پیامبر واجب بوده موید این مطلب هست که به هر کس بیشتر بدن در مقابل ازش بیشتر می خوان...

مثال ساده ش اینه که من 100 هزار تومن دارم و شما 10 هزار تومن...هر دو به فقیری بر می خوریم...من 1000 تومن کمک می کنم شما هم 1000 تومن.

این جا ارزش کار کدوم مون بیشتره؟ قطعا شما...چون سعی شما به نسبت داشته هاتون خیلی بیشتر بوده تا من. 

پس اگه چیزی به کسی داده نشده بنابراین انتظار اوردن اون عمل رو ازش ندارن. 

 

با این حساب داشتن ها و نداشتن ها معییار برتری آدم ها نیست!

سلام و تشکر از نظرتون و عرض پوزش بابت تاخیر در پاسخگویی


همون موقع نظرتون رو خوندم و در قسمت پاسخ هم چیزهایی نوشتم اما حس کردم پاسخی دور از منطق هست برای همین خواستم مدتی به این مساله بیشتر فکر کنم و بعد پاسخ بدم که به خاطر فاصله ای که از فضای وبلاگ گرفتم پاسخ به نظر شما هم با وقفه زیادی همراه شد.


مواردی که فرمودید رو قبول دارم.

اما بیشتر در حوزه رشد و تعالی روح و چگونگی زندگی در اون دنیا سوال داشتم.

و اینکه در روز عاشورا همه 72 نفر از درجه و مرتبه یکسانی برخوردار بودن؟

در اون دنیا که ما میگیم زندگی ابدی مون هست، اصل هست و اصلا دنیا مزرعه آخرت هست، در اون دنیا زندگی ما بر چه اساسی پایه گذاری میشه؟

72 نفری که غبطه حالشون رو میخوریم همه از جایگاه یکسانی برخوردار هستن؟ سردار و سرباز هر دو در یک تراز هستن؟


ستجش اعمالمون مطابق اعمال مون در شرایط خودمون هست. درست.

اما باز هم اینکه بگیم یک نفر از علوم مختلفی برخوردار باشه و کرامات و توانمندی های زیادی داشته باشه و درک بیشتری از خدا و هستی داشته باشه، با یکی که با فقر فرهنگی فراوونی داره زندگی میکنه، هرچند هر دو از نهایت ظرفیتشون استفاده کرده باشن، اما آیا اون معارف بعد از مرگ به یکباره به قلب اون فرد با سطح پایین انتقال پیدا میکنه و میشه هم تراز با اون عالم؟

این ها مقداری جای شبهه دارن که البته به خاطر جهل بنده نسبت به این موضوع هست.


به قول جوئل اوستین،خبر خوب اینه که داستان زندگی همه ی ما پایان خوشی داره.

شاید همون میزان رشد که برای هرکس در نظر گرفته میشه به همون میزان هم شرایط رشد فراهم میشه 

فکر کنم منظورت اینه که خب حالا چرا مثلا برای ما همون شرایط فراهم نمیشه که شبیه فلانی رشد کنیم.

من جواب دقیق این سوال رو نمیدونم اما به گمونم اگر خدا نهایت طلب رو در کسی ببینه پس شرایطش رو هم فراهم میکنه.

ان شاالله که هممون عاقبت بخیر بشیم:)


نهایت طلب و فراهم کردن شرایط ...

میفهمم چی میگی


پس با این حساب میتونیم بگیم اونهایی که معلول ذهنی هستن یا ذهنشون نسبت به دیگران ناتوان هست یا اصلا در شرایط بدی دارن زندگی میکنن نخواستن از اون وضعیت بیان بیرون؟ یا خواستن و شرایط فراهم شده اما قدر ندونستن و به همین خاطر تغییری در شرایطشون بوجود نیومده؟



يكشنبه ۱۷ آذر ۹۸ , ۰۷:۵۹ علیرضا تقوی زاده

سلام

شما میتونید برای پاسخ به پرسش های خودتون به کتاب های شهید مطهری رجوع کنید.

به زبانی ساده مطالب عمیق دین رو توضیح داده و سیر مطالعاتی ایشون میتونه شما رو در شناخت خیلی خوب اسلام کمک کنه.

به وبلاگ من هم یکسری بزنید. من شما رو دنبال میکنم.به امید اقدام متقابل.

سلام ممنون از نظرتون.
کتابی در این باب دارن شهید مطهری؟
+ دنبال شدید

سلام

سوالات خیلی خوب بودن...

منم مدتها درگیر همین سوالات بودم...

اما فکر میکنم توجه به یک نکته در رفع بسیاری از این ابهامات  خیلی راهگشا باشه...:

برای هر انسانی راه برای رسیدن به مطلوب واقعی و حقیقی اش بازه...

مطلوب حقیقی اونی هست که انسان حاضره برای رسیدن بهش هزینه بده...

لذا وقتی ظلم پیش میاد که من مطلوبی در دلم حقیقتا داشته باشم و راه برای رسیدن به اون مطلوب بسته باشه...

مثلا مطلوب حقیقی اون معلول ذهنی این باشه که آیت الله بشه...

 

باید به طلب حقیقی انسانها پاسخ داده بشه... و طلب انسانها بسیار متفاوته...

 

 

سلام. ممنون از نظرتون


تعریف همین مطلوب حقیقی هم برای بنده مبهم هست.
چون آدم های ظالم حاضر هستن برای کشورگشایی و تحت سلطه گرفتن بقیه هزینه بدن.گاهی  آبروشون گاهی خانواده شون گاهی حتی جونشون. و قطعا انسانیت اولین هزینه ای هست که پرداخت کردن.

پس با این حساب آیا به خواسته این افراد میشه گفت مطلوب حقیقی؟
و اگر بهش نرسیدن میشه گفت در حقشون طلم شده؟
میشه گفت اینحا طلب انسانها با هم در تضاده. مثل جنگ. که هر دو طرف میخوان توش پیروز بشن، اینجا هم یکی میخواد به بقیه ظلم کنه یکی نمیخواد بهش ظلم بشه.



+ یعنی میفرمایید اگر ما مطلوب حقیقی داشته باشیم صد در صد امکان رسیدن به اون مطلوب برای ما وجود داره؟
و اگر نرسیم بهش بهمون ظلم شده؟
متوجه نشدم درست
الان اگر اون معلول ذهنی به خواسته اش که آیت الله شدن هست نرسه تکلیفش چیه؟
چون من از طرفی نمیتونم این وضع رو بپذیرم (اینکه آدم ها با نقص بدنیا بیان) و از طرفی هم علی رغم میل باطنی ام، منطقم قبول نمیکنه یه معلول ذهنی بتونه علامه بشه...

دقیقا باید روی تعریف مطلوب حقیقی دقیق و عمیق بشیم...

برای اینکه بدونیم مطلوب حقیقی ما انسانها چی هست (اعم از صالح و گناهکار و جنایتکار)

باید برای انسان تعریف درستی داشته باشیم...

مثلا من کودکی 4 ساله دارم... این کودک وقتی از منظر خودش به خواسته هاش نگاه میکنه و از من طلب میکنه من میبینم برخی از خواسته هاش رو اگر اجابت کنم همین کودک در سن 20 سالگی از من طلبکار میشه... یقه من رو میگیره...

میگه من 4 سالم بود... نمی فهمیدم... تو چرا انجام دادی؟

اول باید گستره انسان رو شناخت بعد هر کسی متوجه میشه با توجه به تشخصش مطلوبش چیه...

کسانی که مطلوبشون فقط دنیاست... مثل جنایتکارها... به دنیا میرسن... به اندازه تلاش و تدبیرشون...

اما خدا در حدیثی فرمود دنیای صرف هرگز آرامش به همراه نداره... لذا اونها چون دائم ناآرام تر میشن... دائم جری تر میشن و ناسپاس تر ...

اما بنا نیست هر میزانی که اونها از دنیا میخوان بهش برسن...

همونطور که من ممکنه در تحلیل اولیه ام بخوام علامه بشم... اما نشم...

 

در مورد فرزند معلول هم با شما موافقم... خدا مقدر نکرده که انسانی معلول به دنیا بیاد...

این از کم کاری و جهالت انسانهاست...

ما کلی دستور پزشکی و دستورات روایی برای نحوه انعقاد نطفه و قبل و بعدش داریم... نمیرن افرایش آگاهی بدن... گرفتار که شدن توپ رو میندازن تو زمین خدا...

این عالم ، عالم تاثیر تاثرات هست... سنگ بخوره به شیشه... شیشه میشکنه... ربطی به خدا نداره...

این مدت داشتم به این مسئله فکر میکردم و هربار که فکر میکردم خب دیگه فهمیدم بعدش بهم ثابت میشد که نه اتفاقا نفهمیدم...
و علت این شک و شبهه ها هم به همین دلیله که شما اشاره کردین.
جهل ما انسانها...
مثل حدیث امام علی.ع که میگن هرکی سختی علم اندوزی رو تحمل نکنه باید سختی جهالت رو تحمل کنه...
ما هم داریم تاوان نرفتن ها و یاد نگرفتن هامون رو میدیم...

و درباره پاراگراف آخر هم دقیقا همین طوره...
سنت های الهی، اثر تکوینی، قدر الهی، علت و معلول یا هرچیز دیگه ای ... دنیا دقیقا همینه
و چون ما از همه اینها چیز زیادی نمیدونیم، ترجیحمون اینه بچسبیم به همون چعلم ناقص و انداختن تقصیر گردن دیگری. هرچند خدا باشه...

درکل امیدوارم این مساله کامل برام حل بشه...
و ممنون بابت توضیحاتتون و وقتی که گذاشتید.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan