صامتانه

26.ما همه خودخواهیم؛ بکوش در دسته دوم باشی.

یاحق


گاهی در خلوت خود فکر میکنی به خودخواهی آدم ها!

و با خود می گویی براستی همه آدم ها خودخواه اند . . . 

اما خودخواه ها به دو دسته تقسیم میشوند:

دسته اول کسانی هستند که خودخواهی شان برمیگردد به خود مطلق شان!

و دسته دوم همان هایی اند که خودخواهی شان عین خداخواهی است . . .

همان هایی که با خدا یکی شدند . . .

همان هایی که می توانند بگویند اناالحق . . .


۱۳۹۴/۰۲/۳۰
 ۱۱:۴۶

22. جا ماندم اما به راه افتادم

یاحق


گاهی هم می شود بعد از آخرین امتحانت در اتوبوس نشسته باشی، خسته، و خیره به جاده همیشگی . . .

اتوبوس می ایستد و عده ای سوار و عده ای دیگر هم پیاده میشوند . . .

هر یک برای رسیدن به مقصدشان . . .

ایستگاه به ایستگاه . . .

دوباره ایستگاه جدید میرسد و اتوبوس می ایستد . . .

در این بین نگاهت از بین شلوغی سُر میخورد روی کودکان پشت درب اتوبوس، 

کودکانی که میخورد دبستانی باشند و از لباس هایشان معلوم است مدرسه نبوده اند و از خوراکی های درون دستانشان پیداست که برای فروش است نه خوردن . . .

خیره میشوم به پسرک که وارد اتوبوس میشود و یادم می آید پولی به همراه ندارم برای خرید!

و نگاهم به دستان پسرک میلغزد که بسوی خانمی دراز شده و خوشحال میشوم که آن زن همه خوراکی ها را یکجا میخرد . . . پول ها بین دستان پسرک و زن جابه میشود و به همراهش نگاه من هم میچرخد . . .

معامله تمام مشود و خوشحال چشم به بیرون میدوزم که درمیابم اتوبوس از ایستگاه رد شده و من جامانده ام . . .

شاید بین رویاهای کودکانه کودکی که  دغدغه اش فروش خوراکی هاییست که مال خودش نیست . . .

شاید بین افکار کودکی که با خود می اندیشد چقدر تفاوت است بین رویاهای کودکانه اش و رویاهای کودکان دیگر . . .

اتوبوس می ایستد . . . 

یک ایستگاه جامانده ام!

پیاده میشوم و با خود فکر میکنم:

 "از ایستگاه اتوبوس جاماندن را میشود جبران کرد، اما وای از روزی که از ایستگاه زندگی جا بمانیم . . ."


۱۳۹۳/۱۱/۰۲


پ ن: درپی ویرانسازی وبلاگ قبلی، برای ثبت مطالب قدیم موضوع گاهنامه اضافه شد.

به یاد ایامی که گذشت و ما از آنها نگذشتیم:)

Designed By Erfan Powered by Bayan